خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دروغگو
[صفت]
menteur
/mɑ̃tœʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: menteuse]
[جمع مونث: menteuses]
[جمع مذکر: menteurs]
1
دروغگو
1.Tu es une très mauvaise menteuse, Juliette.
1. تو یک دروغگوی بسیار بدی، "ژولیت".
2.Tu est un menteur par nature.
2. تو ذاتا دروغگو هستی.
تصاویر
کلمات نزدیک
mentalité
mental
mensurations
mensuellement
mensuel
menthe
menthol
mentholé
mention
mentionner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان