Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . ماهانه
2 . ماهنامه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
mensuel
/mɑ̃sɥɛl/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: mensuelle]
[جمع مونث: mensuelles]
[جمع مذکر: mensuels]
1
ماهانه
ماهیانه
1.Elle fait une visite mensuelle à son ami.
1. او دیداری ماهانه [ماهی یک دیدار] با دوستش دارد.
2.Hier, j'ai reçu mon relevé bancaire mensuel.
2. دیروز ریزحساب بانکی ماهیانهام را دریافت کردم.
[اسم]
le mensuel
/mɑ̃sɥɛl/
قابل شمارش
مذکر
2
ماهنامه
1.Ce mensuel est un magazine très connu.
1. این ماهنامه یک مجله خیلی مشهور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
mensualité
mensonger
mensonge
menottes
menotte
mensuellement
mensurations
mental
mentalité
menteur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان