[اسم]

les menottes

/mənɔt/
قابل شمارش جمع مونث

1 دستبند (پلیس)

  • 1.Après avoir attrapé le malfaiteur, la police lui met les menottes.
    1. بعد از دستگیر کردن تبهکار، پلیس به او دستبند می‌زند.
  • 2.Le policier a passé les menottes au voleur.
    2. پلیس به دزد دستبند زده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان