خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معدن
2 . مغز مداد
3 . قیافه
4 . مین
5 . منبع
[اسم]
la mine
/min/
قابل شمارش
مونث
1
معدن
1.mine de charbon
1. معدن کربن
2
مغز مداد
3
قیافه
حالت چهره
1.Cet homme a changé de mine quand il a entendu la nouvelle.
1. این مرد قیافهاش تغییر کرد هنگامی که خبر را شنید.
2.Juger des gens sur la mine.
2. قضاوت کردن افراد از حالت چهره.
4
مین
1.La mine a explosé ici.
1. مین اینجا منفجر شد.
2.Les bases aériennes sont protégées par des champs de mines.
2. از پایگاههای هوایی به وسیله میادین مین حفاظت میشود.
5
منبع
تصاویر
کلمات نزدیک
mincir
minceur
mince
minauder
minaret
miner
minerai
minerve
mines
minet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان