خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشیدن
[فعل]
miroiter
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
درخشیدن
برق زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
miroitement
miroir
mirobolant
miraud
mirage
mis
misanthrope
mise
mise en accusation
mise en demeure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان