خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیج (شدن)
[اسم]
la mobilisation
/mɔbilizasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
بسیج (شدن)
جمع (شدن)، اتحاد
1.Ce projet a suscité une forte mobilisation parmi les associations de quartier.
1. این طرح باعث به وجود آمدن یک اتحاد قدرتمند میان انجمنهای محله شد.
2.La mobilisation de l'équipe a permis de faire progresser le projet rapidement.
2. بسیج شدن گروه اجازه داد تا پروژه به سرعت پیشرفت کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
mobilier
mobile
mobbing
mnémotechnique
mme
mobiliser
mobilité
mobinaute
mobylette
mocassin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان