1 . عاشق
[اسم]

le mordu

/mɔʀdy/
قابل شمارش مذکر

1 عاشق کشته مرده، دیوانه

  • 1.Il est un mordu de football.
    1. او کشته مرده فوتبال است.
  • 2.Tous les week-ends, il saute : c'est un mordu de parachutisme.
    2. تمام آخر هفته‌ها او می‌پرد، او عاشق چتربازی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان