خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانایی
2 . توان مالی
[اسم]
les moyens
/mwajˈɛ̃/
قابل شمارش
جمع مذکر
1
توانایی
قابلیت
مترادف و متضاد
capacité
perdre ses moyens
تواناییهای خود را از دست دادن
La peur lui fait perdre tous ses moyens.
ترس باعث میشود همه تواناییهای خود را از دست بدهد.
2
توان مالی
دارایی
avoir les moyens de (faire) quelque chose
توان مالی (انجام) چیزی را داشتن
1. Ils n’ont pas les moyens de s’acheter une voiture.
1. توان مالی خرید آن ماشین را برای خودشان ندارند.
2. Je n’en ai pas les moyens.
2. توان مالیش را ندارم.
gros moyens
دارایی زیاد
Ils ont de gros moyens.
آنها دارایی زیادی دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
s’en remettre
de papa
à la papa
plutôt que de
maison d'arrêt
à bord
au fait
commencer à faire
non invité
tu parles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان