خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (در هم) ضرب کردن (ریاضی)
2 . افزایش دادن
3 . تکثیر کردن
4 . تولیدمثل کردن
5 . افزایش یافتن
[فعل]
multiplier
/myltipliˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: multiplié]
[حالت وصفی: multipliant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
(در هم) ضرب کردن (ریاضی)
1.Sept multiplié par neuf
1. 7 ضربدر 9
2
افزایش دادن
زیاد کردن
1.Un diplôme multiplie les chances de trouver un emploi.
1. داشتن مدرک لیسانس شانس کار پیدا کردن را افزایش میدهد.
3
تکثیر کردن
1.Multiplier les exemplaires d'un texte
1. نسخههای یک متن را تکثیر کردن
4
تولیدمثل کردن
زاد و ولد کردن
(se multiplier)
1.Les animaux se multiplient 2 fois par an.
1. حیوانات دو بار در سال تولید مثل میکنند.
5
افزایش یافتن
زیاد شدن
(se multiplier)
1.En quelques jours, les cas mortels se multiplièrent.
1. در چند روز پروندههای مرگ و میر افزایش یافت.
تصاویر
کلمات نزدیک
multiplicité
multiplication
multipliable
multiple
multipare
multipropriété
multirisque
multisalle
multitude
mulâtre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان