1 . مستلزم (چیزی) بودن
[فعل]

nécessiter

/nesesite/
فعل گذرا
[گذشته کامل: nécessité] [حالت وصفی: nécessitant] [فعل کمکی: avoir ]

1 مستلزم (چیزی) بودن نیازمند (چیزی) بودن

  • 1.Les cas sensibles nécessitent une attention particulière.
    1. موارد خاص نیازمند توجه ویژه‌ای هستند.
  • 2.Une alimentation saine nécessite des aliments de haute qualité.
    2. یک تغذیه سالم مستلزم مواد غذایی باکیفیت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان