خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منفی
2 . نگاتیو (عکاسی)
[صفت]
négatif
/neɡatif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: négative]
[مذکر قبل از حرف صدادار: négatif]
[جمع مونث: négatives]
[جمع مذکر: négatifs]
1
منفی
1.Je n'ai rien de négatif à dire sur le restaurant.
1. من هیچ چیز منفیای برای گفتن در خصوص این رستوران ندارم.
2.Toutes ces critiques sont toujours négatives.
2. تمام این نقدها همیشه منفی هستند.
[اسم]
le négatif
/neɡatif/
قابل شمارش
مذکر
2
نگاتیو (عکاسی)
تصاویر
کلمات نزدیک
néfaste
néerlandais
nécropole
nécrologique
nécrologie
négation
négative
négativement
négligeable
négligemment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان