خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سهلانگاری
[اسم]
la négligence
/negliʒɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
سهلانگاری
کوتاهی، غفلت
1.C'est un mauvais ouvrier, il travaille avec négligence.
1. او کارگر بدی است، با سهلانگاری کار میکند.
2.L'étudiant a fait beaucoup d'erreurs en raison de sa négligence.
2. دانشآموز به دلیل سهلانگاریاش اشتباهات زیادی انجام داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
négligemment
négligeable
négativement
négative
négation
négligent
négliger
négligé
négoce
négociable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان