1 . متولدِ
[عبارت]

natif de

/natif də/

1 متولدِ اهلِ

  • 1.Ben Dussault, natif de Montréal, a rejoint ce groupe
    1. "بن دوسو"، متولد مونترآل، به این گروه پیوسته است.
  • 2.Je suis native de Marseille.
    2. من اهل "مارسی" هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان