1 . برف
[اسم]

la neige

/nɛʒ/
قابل شمارش مونث
[جمع: neiges]

1 برف

  • 1.J'aime marcher dans la neige.
    1. قدم‌زدن در برف را دوست دارم.
  • 2.La neige tombe depuis ce matin.
    2. از امروز صبح برف می‌بارد.
la boule de neige
گلوله برف
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان