1 . جزئیات (چیزی را) بیان کردن 2 . سایه روشن کردن
[فعل]

nuancer

/nɥɑ̃se/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: nuancé] [حالت وصفی: nuançant] [فعل کمکی: avoir ]

1 جزئیات (چیزی را) بیان کردن

  • 1.Je voudrais nuancer ce que j'entends ici.
    1. می خواستم آنچه که اینجا شنیدم را با جزئیات بیان کنم.
  • 2.Le candidat a nuancé son opinion pendant le débat.
    2. کاندیدا در طول مذاکره جزئیات عقیده‌اش را بیان کرده است.

2 سایه روشن کردن

  • 1.L'artiste s'est servi d'un crayon plus foncé pour nuancer son croquis.
    1. هنرمند از یک مداد تیره‌تر برای سایه روشن کردن طراحی اولیه‌اش استفاده کرده است.
  • 2.Le peintre nuance son ciel de crépuscule.
    2. نقاش آسمان شامگاهش را سایه روشن کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان