خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لجوج
[صفت]
obstiné
/ɔpstine/
قابل مقایسه
[حالت مونث: obstinée]
[جمع مونث: obstinées]
[جمع مذکر: obstinés]
1
لجوج
لجباز
1.Il est tellement têtu et obstiné.
1. او خیلی کله شق و لجباز است.
تصاویر
کلمات نزدیک
obstiner
obstination
obstacle
obsolète
obsession
obstinément
obstruction
obstruer
obstétricien
obstétrique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان