خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گرفتن
2 . رسیدن به
[فعل]
obtenir
/ɔptəniʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: obtenu]
[حالت وصفی: obtenant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
گرفتن
کسب کردن، به دست آوردن
مترادف و متضاد
recueillir
remporter
réussir
obtenir quelque chose
چیزی را به دست آوردن
1. Ils ont obtenu cinquante pour cent des voix.
1. آنها پنجاه درصد آرا را به دست آوردند.
2. J'ai obtenu les informations dont j'avais besoin.
2. من اطلاعاتی را که میخواستم، به دست آوردم.
3. Mon frère connaît la procédure pour obtenir un visa.
3. برادرم روند کار برای گرفتن ویزا را بلد است.
4. Nous avons obtenu de bons résultats.
4. نتایج خوبی گرفتیم.
obtenir quelque chose à quelqu'un
چیزی را برای کسی گرفتن
Il lui a obtenu un café.
برایش یک قهوه گرفت.
2
رسیدن به
مترادف و متضاد
arriver
atteindre
parvenir
obtenir un nombre/une somme...
به تعداد/مبلغی... رسیدن
Des années de patience pour obtenir le plus infime résultat.
سالها صبر نیاز است تا به نتیجهای ناچیز برسیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
obtempérer
obséquieux
obsédé
obséder
obsédant
obtenir le copyright de
obtenir les droits exclusifs sur
obtenir un non-lieu
obtenir un prix
obtention
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان