1 . طبیعی
[صفت]

organique

/ɔʀganik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: organique] [جمع مونث: organiques] [جمع مذکر: organiques]

1 طبیعی ارگانیک

  • 1.J'ai acheté ces tomates organiques.
    1. من این گوجه‌فرنگی‌های ارگانیک را خریده‌ام.
  • 2.Le compost se forme par la décomposition des matières organiques.
    2. کود از فساد مواد طبیعی ایجاد می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان