خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استخوان
[اسم]
l'os
/ɔs/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: os]
1
استخوان
1.Ces blessures viennent de l'os lui-même.
1. این صدمات [جراحات] از خود استخوان نشات می گیرد.
2.Les os de la main
2. استخوان دست
تصاویر
کلمات نزدیک
orée
orvet
ortie
orthopédiste
orthopédie
oscar
osciller
oseille
oser
osier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان