خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جرئت کردن
[فعل]
oser
/oze/
فعل گذرا
[گذشته کامل: osé]
[حالت وصفی: osant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
جرئت کردن
1.Je n'ose pas lui annoncer le décès de son ami.
1. من جرئت نمیکنم به او (خبر) مرگ دوستش را بگویم.
2.Le garçon n'ose pas aller dans l'eau.
2. پسربچه جرئت نمیکند داخل آب برود.
تصاویر
کلمات نزدیک
oseille
osciller
oscar
os
orée
osier
osmose
ossature
ossements
osseux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان