خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بابا
[اسم]
le papa
/papa/
قابل شمارش
مذکر
1
بابا
informal
مترادف و متضاد
père
1.Son papa les emmenait tous les jours à l'école.
1. بابایش هر روز آنها را به مدرسه میبرد.
2.Tous les papas ont reçu un cadeau.
2. همه باباها کادو گرفتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
paonne
paon
pao
panure
pantoufles
papaye
pape
paperasse
papeterie
papi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان