خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بابابزرگ
[اسم]
le papi
/papi/
قابل شمارش
مذکر
1
بابابزرگ
1.Les enfants vont en vacances chez papi et mamie.
1. بچهها نزد بابابزرگ و مامانبزرگ به تعطیلات رفتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
papeterie
paperasse
pape
papaye
papa
papier
papier aluminium
papier de verre
papier paraffiné
papier peint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان