خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پالتو
[اسم]
le pardessus
/paʀdəsy/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pardessus]
1
پالتو
1.Il avait un beau pardessus brun.
1. او یک پالتوی زیبای قهوهای داشت.
2.Il pleuvait, donc j'ai mis mon pardessus avant de quitter la maison.
2. باران میبارید، پس من قبل از خارج شدن از منزل پالتویم را پوشیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
parcours normal
parcours de golf
parcours
parcourir
parcmètre
pardon
pardonnable
pardonner
pare-balles
pare-brise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان