1 . غیرفعال 2 . مجهول (دستور زبان) 3 . بدهی‌ها 4 . ناکامی‌ها
[صفت]

passif

/pasˈif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: passive] [جمع مونث: passives] [جمع مذکر: passifs]

1 غیرفعال شل، بی‌حال

مترادف و متضاد mou
  • 1.rester passif devant une situation
    1. دربرابر موقعیتی غیرفعال ماندن

2 مجهول (دستور زبان)

  • 1.Mettez ce verbe au passif.
    1. این فعل را مجهول کنید.
[اسم]

le passif

/pasˈif/
قابل شمارش مذکر

3 بدهی‌ها

  • 1.payer son passif
    1. بدهی‌های خود را پرداختن

4 ناکامی‌ها عملکرد ضعیف و ناموفق

  • 1.Le résultat de l'exercice se termine toujours au passif.
    1. نتیجه این تمرین همیشه به ناکامی ختم می‌شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان