1 . مجذوب شدن 2 . مجذوب کردن
[فعل]

se passionner

/pasjɔne/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: passionné] [حالت وصفی: passionnant] [فعل کمکی: être ]

1 مجذوب شدن شیفته شدن

  • 1.Ces adolescents se sont passionnés pour le sport.
    1. این نوجوانان مجذوب ورزش شده‌اند.
  • 2.Charlotte se passionne pour la danse classique.
    2. "شارلوت" شیفته‌ی رقص کلاسیک می‌شود.

2 مجذوب کردن شیفته کردن (passionner)

  • 1.Ce roman, ce film m'a passionné.
    1. این رمان، این فیلم من را مجذوب کرده است.
  • 2.Ses histoires nous passionnaient.
    2. داستان‌های او ما را مجذوب می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان