خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فقر
[اسم]
la pauvreté
/povʀəte/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pauvretés]
1
فقر
تهیدستی
1.Éliminer la pauvreté est notre priorité.
1. از بین بردن فقر اولویت ماست.
2.La pauvreté et le chômage sont les problèmes majeurs de ce pays.
2. فقر و بیکاری مشکلات عمده این کشور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pauvresse
pauvrement
pauvre
pause-déjeuner
pause-café
pavage
pavaner
paver
pavillon
pavillon de chasse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان