خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چمن
2 . فضای عمومی حصارکشی شده
3 . زمین بازی
[اسم]
la pelouse
/p(ə)luz/
قابل شمارش
مونث
1
چمن
علفزار
1.Il est souvent interdit de marcher sur la pelouse.
1. راه رفتن روی چمن اغلب قدغن [ممنوع] است.
2.Le jardinier tond la pelouse chaque semaine.
2. باغبان هر هفته چمن را هرس میکند.
2
فضای عمومی حصارکشی شده
3
زمین بازی
1.une pelouse de gazon entourée de grands arbres
1. زمینبازی چمن شده و احاطه شده با درختان بلند
تصاویر
کلمات نزدیک
pelotonner
peloton
pelote
pellicule
pelleteuse
peluche
pelucher
pelure
pelvis
pelé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان