خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عروسک پولیشی
[اسم]
la peluche
/p(ə)lyʃ/
قابل شمارش
مونث
1
عروسک پولیشی
1.Je lui offre une peluche pour son anniversaire.
1. برای تولدش یک عروسک پولیشی به او میدهم.
2.Merci pour la peluche.
2. بابت عروسک پولیشی ممنون.
تصاویر
کلمات نزدیک
pelouse
pelotonner
peloton
pelote
pellicule
pelucher
pelure
pelvis
pelé
penaud
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان