خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمد لباس
[اسم]
la penderie
/pɑ̃dʀi/
قابل شمارش
مونث
1
کمد لباس
گنجهی لباس
1.La penderie d'Annick est pleine de robes de soirée.
1. کمد لباس آنیک پر از لباسهای شب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pendentif
pendeloque
pendant
pendaison de crémaillère
pendaison
pendouiller
pendre
pendu
pendulaire
pendule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان