[حرف اضافه]

pendant

/pɑ̃dɑ̃/

1 به مدت (نشان‌دهنده مدت زمانی تمام‌شده) وقتی

مترادف و متضاد au cours de
pendant 10 ans/5 semaines...
طی [در] 10 سال/5 هفته...
  • 1. Ça s’est passé pendant l’été.
    1. در تابستان اتفاق افتاد.
  • 2. J'ai étudié l'allemand pendant cinq ans au collège.
    2. من 5 سال در دانشکده زبان آلمانی خواندم.
  • 3. Le directeur a travaillé dans l'entreprise pendant dix ans.
    3. مدیر 10 سال در شرکت کار کرد.
pendant que
وقتی که [هنگامی که]
  • 1. Je me repose pendant qu'il travaille.
    1. هنگامی که او کار می‌کند، من استراحت می‌کنم.
  • 2. Pendant que je serai à la boucherie, vous irez à la boulangerie.
    2. وقتی که من توی قصابی هستم، شما بروید به نانوایی.
نکته درباره pendant
pendant برای نشان دادن دوره‌ای است که در گذشته شروع شده و حالا دیگر تمام شده‌است.
[صفت]

pendant

/pɑ̃dɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: pendante] [جمع مونث: pendantes] [جمع مذکر: pendants]

2 آویزان آویخته

مترادف و متضاد ballant tombant
la langue/les oreilles... pendant(es)
زبان/گوش‌های... آویزان
  • 1. Il y a des fruits pendants, non récoltés partout dans ce jardin.
    1. در کل این باغ میوه‌های آویزان و چیده نشده وجود دارد.
  • 2. Mon chien a les oreilles pendantes.
    2. سگ من گوش‌های آویزان دارد.

3 معلق (اداری، قضایی و...) بلاتکلیف

formal specialized
un dossier/procès/une affaire/question... pendant(e)
پرونده‌ای/پروسه‌ای/کاری/سوالی... معلق
  • 1. Ces points restent à votre dossier pendant deux ans à partir de la date de l'infraction.
    1. این مسائل از دو سال پیش، پس از تاریخ جرم، در پرونده معلق شما باقی می‌مانند.
  • 2. Les données restent dans votre dossier pendant sept ans.
    2. اطلاعات در پرونده معلق شما باقی می‌مانند.
[اسم]

le pendant

/pɑ̃dɑ̃/
قابل شمارش مذکر

4 نظیر شبیه

faire pendant
شبیه بودن
  • Les tables de nuit font pendants de chaque côté du lit.
    این میزهای پاتختی در دو گوشه تخت شبیه به هم هستند.

5 آویخته آویز

old use
pendants d'oreilles
گوشواره [گوش‌آویز]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان