1 . آویزان بودن 2 . آویزان کردن 3 . دار زدن
[فعل]

pendre

فعل ناگذر
[گذشته کامل: pendu] [حالت وصفی: pendant] [فعل کمکی: avoir ]

1 آویزان بودن

  • 1.Les fruits pendent aux arbres.
    1. میوه‌ها به درخت آویزان‌اند.

2 آویزان کردن آویختن

  • 1.Il a pendu sa veste dans l’armoire.
    1. کتش را به جارختی آویزان کرد.

3 دار زدن اعدام کردن، به دار آویختن

  • 1.L’assassin a été pendu.
    1. قاتل به دار آویخته شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان