1 . چراغ جلو (ماشین) 2 . فانوس دریایی
[اسم]

le phare

/faʀ/
قابل شمارش مذکر

1 چراغ جلو (ماشین)

  • 1.Les phares de la voiture ont surpris un lapin sur le bord de la route.
    1. چراغ های جلوی (ماشین) خرگوش کنار جاده را غافلگیر کرده است.
  • 2.Pour rouler la nuit il faut allumer les phares de la voiture.
    2. برای در شب راندن باید چراغ های جلوی (ماشین) را روشن کرد.

2 فانوس دریایی

  • 1.La lumière du phare guide les navires dans la nuit.
    1. نور فانوس دریایی کشتی‌ها را در دریا راهنمایی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان