خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تل
2 . باتری
[اسم]
la pile
/pil/
قابل شمارش
مونث
1
تل
توده
1.Il y a toujours une pile de livres à côté de mon lit.
1. همیشه تلی از کتاب کنار تختم وجود دارد.
2.Range cette pile d'assiettes.
2. این تل بشقابها را مرتب کن.
2
باتری
1.Cette lampe fonctionne avec une pile électrique.
1. این لامپ با یک باتری الکترونیکی کار میکند.
2.Pile solaire.
2. باتری خورشیدی.
تصاویر
کلمات نزدیک
pilaf
pignon
pigmenter
pigment
pigiste
piler
pileux
pilier
pillage
pillard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان