خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیروئت (در رقص)
2 . تغییر برنامه
3 . پاسخ طفرهآمیز
[اسم]
la pirouette
/piʁuˈɛt/
قابل شمارش
مونث
1
پیروئت (در رقص)
چرخش روی پنجهی یک پا
1.Faire une pirouette
1. چرخیدن، پیروئت کردن
2.Il fit une pirouette et disparut.
2. او روی پنجه یک پایش چرخید و رفت.
2
تغییر برنامه
تغییر سیاست
1.Ses pirouettes n'étonnent plus personne.
1. تغییر برنامههای او دیگر کسی را متعجب نمیکند.
3
پاسخ طفرهآمیز
1.Répondre par une pirouette
1. جواب طفره آمیز دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
pirogue
pire
piraterie
pirater
pirate informatique
pis
pis-aller
pisciculteur
pisciculture
piscine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان