خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برنامهریز
[اسم]
le planificateur
/planifikatœʁ/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: planificatrice]
1
برنامهریز
1.La planificatrice du mariage a prévu 150 personnes.
1. برنامهریز جشن ازدواج فکر 150 نفر را کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
planeur
planer
plancton
planchiste
planches
planification
planifier
planning
planque
planquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان