خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایگاه
[اسم]
la plateforme
/platfɔʀm/
قابل شمارش
مونث
1
پایگاه
زیرساخت
1.La plateforme téléphonique de radio.
1. پایگاه تلفنی رادیو.
2.Notre société développe pour les plates-formes Apple et Windows.
2. شرکت ما زیرساختهایی برای "اپل" و "ویندوز" ایجاد میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
plateau de télévision
plateau
plate-forme
plate-bande
platane
platine
platitude
platonique
platée
plausible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان