خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاشو
[صفت]
pliant
/plijɑ̃/
قابل مقایسه
1
تاشو
دارای قابلیت تا شدن
1.On utilise des chaises pliantes dans le jardin.
1. ما در باغ از صندلیهای تاشو استفاده میکنیم.
2.Vélo pliant.
2. دوچرخه تاشو [به سادگی قابل حمل].
تصاویر
کلمات نزدیک
pliage
pli
pleuvoir
pleurs
pleurnicheur
plier
plinthe
plisser
plissé
pliure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان