1 . نسبتاً 2 . در واقع
[قید]

plutôt

/plyto/
غیرقابل مقایسه

1 نسبتاً ترجیحاً، تا حدودی

مترادف و متضاد assez passablement
plutôt froid/joli...
نسبتاً سرد/زیبا...
  • 1. C'est une réponse plutôt ambiguë.
    1. این پاسخی نسبتاً مبهم است.
  • 2. Je serais plutôt pour.
    2. من تا حدودی موافق هستم.
regarder/mourir... plutôt
ترجیحاً دیدن/مردن...
  • 1. Regardez plutôt ce film.
    1. ترجیحاً این فیلم را ببینید.
  • 2. Venez plutôt lundi.
    2. ترجیحاً دوشنبه بیایید.

2 در واقع بهتر بگویم

مترادف و متضاد en réalité
ou plutôt
یا در واقع
  • 1. Il chante, ou plutôt il crie.
    1. آواز می‌خواند، یا در واقع جیغ می‌زند.
  • 2. Tu travailles ou plutôt tu fais des bêtises ?
    2. کار می‌کنی یا در واقع شیطنت می‌کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان