خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوک
2 . اوج
3 . اندک
4 . (رقص باله) ایستادن روی شست پاها
5 . گوشه کنایه
[اسم]
la pointe
/pwˈɛ̃t/
قابل شمارش
مونث
1
نوک
سر، تیزی
1.Elle est debout sur la pointe des pieds.
1. او روی نوک پاهایش ایستاده است.
2.La pointe d’un couteau
2. تیزی چاقو
2
اوج
منتها درجه
1.Ce pays est en pointe dans le domaine des énergies renouvelables.
1. این کشور در حوزهی انرژیهای تجدید پذیر در اوج است.
2.Vitesse de pointe
2. اوج سرعت
3
اندک
ذره، کمی
1.Une pointe d’ail
1. کمی سیر
4
(رقص باله) ایستادن روی شست پاها
5
گوشه کنایه
تیکه
تصاویر
کلمات نزدیک
pointage
point-virgule
point fort
point faible
point de vue
pointer
pointilleux
pointillisme
pointillé
pointu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان