خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تیز
[صفت]
pointu
/pwɛ̃ty/
قابل مقایسه
1
تیز
نوک تیز
1.Ce couteau pointu est très dangereux.
1. این چاقوی تیز بسیار خطرناک است.
2.Les aigles ont des serres pointues.
2. عقابها چنگالهای تیزی دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pointillé
pointillisme
pointilleux
pointer
pointe
pointure
poinçon
poinçonner
poinçonneur
poire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان