1 . پماد
[اسم]

la pommade

/pɔmad/
قابل شمارش مونث

1 پماد مرهم

  • 1.Elle met de la pommade pour calmer les piqûres de moustique.
    1. او برای آرام کردن نیش پشه‌ها پماد می‌زند.
  • 2.Le médecin a prescrit une pommade antibiotique.
    2. دکتر یک پماد آنتی‌بیوتیک تجویز کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان