خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متصدی پمپ بنزین
[اسم]
le pompiste
/pɔ̃pist/
قابل شمارش
مذکر
1
متصدی پمپ بنزین
1.Il fut trois ans pompiste.
1. او 3 سال متصدی پمپ بنزین بود.
2.Je travaillais comme pompiste.
2. من به عنوان متصدی پمپ بنزین کار میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pompier
pompeux
pompette
pompes
pomper
pompon
pomponner
ponce
poncer
ponceuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان