خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دربان
[اسم]
le portier
/pɔʀtje/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: portiers]
[مونث: portière]
1
دربان
نگهبان
1.Il a donné un pourboire au portier de l'hôtel.
1. او به نگهبان هتل انعام داد.
2.Mariano a été portier pendant cinquante ans.
2. "ماریانو" به مدت 50 سال دربان بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
porteur
porter plainte
porter de l'eau à la rivière
porter bonheur
porter atteinte à
portillon
portion
portique
portière
porto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان