خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه تلویزیون
[اسم]
le poste de télévision
/pˈɔst də- televizjˈɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
دستگاه تلویزیون
1.A l'angle de deux rues, un groupe de passants regarde à travers une vitrine un poste de télévision retransmettant CNN.
1. گروهی از رهگذران از گوشه دو خیابان به دستگاه تلویزیون توی ویترین که روی شبکه CNN بود نگاه میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
poste de radio
poste
postal
post-scriptum
post-production
poster
posthume
postiche
postier
postillon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان