خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پودر
[اسم]
la poudre
/pudʀ/
قابل شمارش
مونث
1
پودر
1.J'ai besoin de lait en poudre.
1. من به پودر شیر [شیرخشک] نیاز دارم.
2.Tu as de la poudre blanche sur ton pantalon.
2. تو پودر سفیدی روی شلوارت داری.[ روی شلوارت پودر سفیدی است.]
تصاویر
کلمات نزدیک
pouce
poubelle
pou
potiron
potion
poudre abrasive
poudrer
poudreux
poudrier
poudrière
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان