خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرغ (کوچک)
2 . گوشت مرغ
[اسم]
le poulet
/pulɛ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: poulets]
1
مرغ (کوچک)
جوجه (بزرگ)
1.Il veut sacrifier un poulet vivant.
1. او میخواهد یک مرغ زنده را قربانی کند.
2
گوشت مرغ
1.J’adore le poulet.
1. عاشق گوشت مرغم.
2.On va manger du poulet pour souper.
2. ما برای شام (گوشت) مرغ خواهیم خورد.
un poulet rôti
گوشت مرغ بریانی
تصاویر
کلمات نزدیک
poule
poularde
poulain
poulailler
pouilleux
poulet rôti
pouliche
poulie
poulpe
pouls
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان