خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنگ
[عبارت]
près du corps
/pʀɛ dy kɔʀ/
1
تنگ
چسبان
1.Cette robe près du corps te va bien.
1. این پیراهن چسبان به تو میآید.
2.Je portais un jean près du corps.
2. من یک شلوار جین تنگ پوشیده بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
près
prussia
prunier
prunelle
pruneau
pré
pré-affranchi
préalable
préalablement
préambule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان