خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اقدام کردن
2 . رفتار کردن
[فعل]
procéder
/pʀɔsede/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: procédé]
[حالت وصفی: procédant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
اقدام کردن
دست زدن، پرداختن
1.Ils procèdent à des essais.
1. آنها دست به تلاش میزنند.
2.Nous allons procéder à l'appel des candidats.
2. ما اقدام به احضار نمایندگان خواهیم کرد.
2
رفتار کردن
1.Je n’aime pas cette façon de procéder.
1. من این مدل رفتار کردن را دوست ندارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
procès-verbal
procès
procureur de la république
procureur
procurer
procédure
procédé
prodige
prodigieux
prodigue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان