1 . اقدام کردن 2 . رفتار کردن
[فعل]

procéder

/pʀɔsede/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: procédé] [حالت وصفی: procédant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اقدام کردن دست زدن، پرداختن

  • 1.Ils procèdent à des essais.
    1. آنها دست به تلاش می‌زنند.
  • 2.Nous allons procéder à l'appel des candidats.
    2. ما اقدام به احضار نمایندگان خواهیم کرد.

2 رفتار کردن

  • 1.Je n’aime pas cette façon de procéder.
    1. من این مدل رفتار کردن را دوست ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان