خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بعدی
2 . همنوع
[صفت]
prochain
/pʀɔʃɛ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: prochaine]
[جمع مونث: prochaines]
[جمع مذکر: prochains]
1
بعدی
آینده
مترادف و متضاد
futur
suivant
dernier
lointain
précédent
prochain(e) arrêt/réunion...
ایستگاه/جلسه... بعدی
1. Je le verrai à la prochaine réunion.
1. من او را در جلسه آینده خواهم دید.
2. Nous descendons au prochain arrêt.
2. در ایستگاه بعدی پیاده میشویم.
3. On se voit jeudi prochain pour en parler.
3. برای صحبت در این مورد، پنجشنبه آینده یکدیگر را میبینیم.
[اسم]
le prochain
/pʀɔʃɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: prochains]
[مونث: prochaine]
2
همنوع
مترادف و متضاد
autrui
semblable
aimer son prochain
همنوع خود را دوست داشتن
1. Il faut que l'on aime son prochain.
1. باید همنوع خود را دوست داشته باشیم.
2. On doit aimer son prochain comme soi-même ; ne pas lui faire ce que nous ne voudrions pas qu'il nous fît.
2. باید همان طور که خودمان را دوست داریم، همنوع خود را دوست داشته باشیم و با او کاری نکنیم که برای خود نمیپسندیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
processus
procession
processeur
problématique
problème
prochainement
proche
proche-orient
proches
proclamation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان