خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وکیل (حقوقی)
[اسم]
le procureur
/pʀɔkyʀœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: procureurs]
[مونث: procureure]
1
وکیل (حقوقی)
نماینده
1.Le procureur a ouvert une enquête sur le réseau de drogue.
1. وکیل در خصوص شبکه دارویی، تحقیقی به راه انداخت.
2.Vous êtes procureur, pas juré.
2. شما وکیل هستید، نه عضو هیئت منصفه.
تصاویر
کلمات نزدیک
procurer
procuration
procréer
proclamer
proclamation
procureur de la république
procès
procès-verbal
procéder
procédure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان